آخرین مجموعه این نویسنده، از جلو، شامل ده ها داستان است


محتوای مقاله

در یکی از ده‌ها داستان فانتزی سریع که در جدیدترین مجموعه کن ریوارد یافت می‌شود، یک دختر نوجوان در یک کلاس درس دبیرستان می‌نشیند و سعی می‌کند با نیروی محض اراده، ساعت را متوقف کند.

برای هر کسی که خاطره ای از تماشای آهسته آهسته تیک تیک دردناک ساعت دبیرستان دارد، این ایده ممکن است عجیب به نظر برسد. اما با پایان یافتن داستان 500 کلمه‌ای، مشخص می‌شود که دختر جوان می‌خواهد زمان را متوقف کند تا درام زندگی شدیدی را که در حال گذراندن آن است از مسیر خارج کند.

تبلیغات 2

محتوای مقاله

علیرغم طول کوتاه و مقدمه به ظاهر ساده، این یک داستان کوچک تکان دهنده است که تصویری شگفت انگیز از روند تفکر نوجوانی را ارائه می دهد که بر ترس و توهم نوجوان غلبه کرده است.

ریوارد می‌گوید: «من داستانی درباره دختری که در ۱۶ سالگی باردار بود شنیده بودم و فکر می‌کردم چه می‌شود اگر او همیشه بخواهد متوقف شود تا رشد کودک در درون او متوقف شود. من فقط داستان را تصور کردم. من می توانم به شما دروغ بگویم و بگویم “اوه، واقعاً اتفاق افتاده است.” اما من تازه درستش کردم.»

Up Front دومین مجموعه از داستان های فلش ریوارد است که کتاب CanalWatch 2022 آن بر اساس مشاهداتی است که او از شخصیت هایی که در کنار آن تماشا می کند انجام می دهد. کانال La Wai در جزیره هاوایی اوآهو. الهام بخش Up Front به خانه نزدیکتر بود، از چیزهایی که او در دوران تحصیل در دبیرستان های مونترال و کلگری شاهد بود. در سال 1974، ریوارد در حالی که پایان نامه خود را در دانشگاه مک گیل به عنوان یک دانش آموز انگلیسی می نوشت، به دبیرستان رفت. با عنوان شعر دانش آموزان دبیرستانی، او را بر آن داشت تا اشعار نوجوانی را به داستان کوتاه تبدیل کند. از زمانی که بیش از 40 سال پیش به کلگری نقل مکان کرد، ریوارد سفرهای مشابهی به دبیرستان ها و دبیرستان های راهنمایی انجام داده است، اغلب برای برگزاری کارگاه های نویسندگی خلاق برای دانش آموزان و معلمان.

محتوای مقاله

تبلیغات 3

محتوای مقاله

او می‌توانست دانش‌آموزان را مشاهده کند یا دست‌کم، داستان‌های کوچک و جذابی درباره آنها از معلمان همکارش بشنود. ساده ترین تعریف فلش فیکشن، قالبی ادبی است که داستان های کوتاهی ایجاد می کند که معمولاً کمتر از 1000 کلمه هستند. بیشتر 50 داستان در Up Front در محدوده 500 کلمه قرار دارند. همه آنها نوجوانان را در مرکز خود دارند و بیشتر بزرگسالان فقط به عنوان شخصیت های مبهم و بدون جنسیت ظاهر می شوند که معمولاً به عنوان “صدای صریح” شناخته می شود. غالباً آنها معلمان یا دیگر شخصیت های معتبر هستند که اتفاقاً افکار به ظاهر تصادفی – هرچند اغلب عمیق و واضح – را از جوانان اطراف خود استخراج می کنند. هیچ کدام از شخصیت های کتاب نام ندارند.

ریوارد می گوید: «چیزی که من سعی می کنم انجام دهم این است که خواننده را دعوت کنم که بیاید و یک لحظه بنشیند، یک لحظه 500 کلمه ای. یک صندلی را بلند کن و فقط با من و این داستان بنشین. شاید گاهی اوقات هر چه کلمات کمتری استفاده شود، قدرت داستانی بیشتر باشد. بسیاری از داستان ها با یک لحظه چشمگیر بر اساس مشاهدات شروع می شوند. این می تواند یک شخص یا مکان خاص باشد و اغلب من فقط آن تصویر را می گرفتم و از خودم می پرسیدم “اگر چه می شد؟”

تبلیغات 4

محتوای مقاله

ریوارد که در مونترال طبقه کارگر متولد و بزرگ شد، چندین کتاب، رمان و مجموعه داستان کوتاه برای کودکان نوشته است. تقریباً یک دهه پیش، او از تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه مانت رویال بازنشسته شد تا به طور تمام وقت بر نوشتن تمرکز کند. این نویسنده پرکار اخیراً هم یک رمان و هم مجموعه دیگری از داستان های فلش را تکمیل کرده است. او این ژانر را پس از خواندن آنلاین نویسندگان فلش تخیلی آمریکایی کشف کرد.

بسیاری از داستان های Up Front خنده دار و زیبا هستند. Comb on the Range یک عکس سریع از یک نوجوان ارائه می دهد که با دقت موهای خود را در مقابل آینه حمام کوتاه می کند. رژ لب بر تلاش های ناامیدانه یک دختر چاق برای یافتن رژ لب خود در یک کیف بزرگ و شلوغ متمرکز است. See Me داستان پژمرده‌ای را روایت می‌کند که توسط ریوارد شنیده شده است در مورد دختری که دستمال‌هایی را که برای بستن سوتین خود استفاده می‌کرد از دست می‌دهد.

سعی می‌کند لحظاتی را که نوجوانان تقلا می‌کنند منزوی کند، شاید مثل دختر بچه‌ای که حوله را در سوتینش در یک رقص مدرسه فرو کرد و حوله از بلوزش افتاد، ناراحت باشند. این داستانی بود که یک معلم به من گفت. چیزهای دبیرستانی، بسیاری از آن‌ها صرفاً تصاویر یا داستان‌هایی بودند که به من گفته می‌شد و من آنها را به داستان‌های تخیلی فلش تبدیل کردم. من عاشق ناهنجاری های دوران نوجوانی هستم. به همین دلیل این کتاب را نوشتم. من کلا بی دست و پا بودن آدم ها را دوست دارم. ناخوشایند بودن زیبایی خاصی دارد. گاهی اوقات فکر می کنم ترجیح می دهم در اطراف چنین افرادی باشم تا کسی که مانند یک فروشنده ماشین دست دوم است.

تبلیغات 5

محتوای مقاله

عکس های ریوارد نیز می توانند تاریک باشند. در «تنفس طوفان»، گفت‌وگو درباره جامعه‌شناسی، دختری را وادار می‌کند تا پس‌زمینه‌ی نحوه‌ی ورودش به سیستم مراقبت‌های پرورشی را فاش کند. در Recipe، پسری که توسط عموزاده های بزرگترش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، رازهای خانوادگی را در طول یک تکلیف کلاس می نویسد. در شکسپیر و موتورسیکلت ها، نوجوانان عصبانی قبل از اینکه دانش آموزی داستان خودکشی وحشتناک پسر عموی الکلی اش را تعریف کند، در کلاس درس درباره بارد بحث می کنند.

ریوارد می گوید: «یک نوجوان 16 ساله به طور تصادفی این ارتباطات را ایجاد می کند و سعی می کند زندگی خود را معنا کند. شاید بخشی از فرآیند تلاش برای یافتن معنا باشد، تلاش تصادفی برای کنار هم قرار دادن قطعات.»

همانند بسیاری از آثاری که به سن بلوغ می پردازند، Up Front پارامترهای گسترده ای در مورد تم ها و لحن دارد.

ریوارد می گوید: «این در مورد هنر تعجب، آسیب پذیری است. «این کتابی است در مورد درد و شادی و استقامت و معنای انسان بودن. اگر بخواهم کتاب را خلاصه کنم، این همان کاری است که سعی دارد انجام دهد.»

Up Front اکنون از Mosaic Press در دسترس است.

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید