کاچوروفسکی: چرا بعد از 3 دهه از اتاوا خداحافظی کردم


این درشت شدن زندگی سیاسی ما به طور کلی، و به طور خاص در اتاوا است که در نهایت مسائل را برای من حل کرد.

محتوای مقاله

من اولین بار در تابستان 1983 به عنوان کارمند دانشجویی در دولت فدرال به اتاوا آمدم. با توجه به سوابق علوم سیاسی من، حضور در پایتخت کشور تجربه ای هیجان انگیز و عمیقا شخصی بود.

اکنون تصور اینکه اتاوا در آن روزها چقدر متفاوت بود دشوار است. می توانید مانند فرودگاه بدون امنیت در بخش های پارلمان قدم بزنید. من به کتابخانه الهام‌بخش پارلمان دسترسی داشتم، توانستم در «دوره سؤال» در مجلس عوام شرکت کنم و حس ملموس تاریخ را در راهروها احساس کردم.

تبلیغات 2

محتوای مقاله

در آن زمان، رفتن به بازار ByWard یک لذت واقعی بود: مغازه ها، رستوران ها، زندگی شبانه. علاوه بر این، این شهر فعالیت های فرهنگی و دیگر فعالیت های متعدد، موسیقی، تئاتر، ورزش را ارائه می دهد. در آن زمان، اتاوا تمیز و مقرون به صرفه بود، شهری که رفت و آمد در آن آسان بود، شهری که کار می کرد.

اتاوا حدود 35 سال خانه من خواهد بود. با این حال، وقتی زمان رفتن فرا رسید، آماده رفتن بودم. چه چیزی در آن زمان تغییر کرده است؟ تا حدودی انتخاب شخصی بود، تا حدی برای شهر، اما عامل دیگر زمانه ای بود که امروز در آن زندگی می کنیم.

به عنوان یک یادداشت شخصی، همسرم اهل نوا اسکوشیا است و در طول زمان بحث های زیادی در مورد “به خانه آمدن” داشته ایم. کار من در طول سال ها بارها مرا به ماریتیمز برده بود، بنابراین با ساحل شرقی، سرعت زندگی و صمیمیت مردم کاملاً آشنا شده بودم. پیوندهای خانوادگی پیوندها را بسیار قوی تر کرد.

ترک چیزهای آشنا هرگز آسان نیست و خداحافظی با همسایه ها و دیگرانی که دوستان خوبی شده بودند سخت بود. با این حال، پس از مقابله با استرس ناشی از حرکت در مسافت های طولانی و احساس اولیه دررفتگی در یک محیط جدید، دلیلی برای پشیمانی از حرکت خود به نوا اسکوشیا نداشتیم. حتی در طی سال‌ها ملاقات‌های گاه به گاه خود برای دیدار با خانواده، همیشه از مهربانی مردم اینجا، حس اجتماعی و مهمان‌نوازی که دریانوردان به درستی به آن معروف هستند قدردانی کرده‌ام.

تبلیغات 3

محتوای مقاله

اتاوا که در دهه های 1980 و 1990 می شناختم، به وضوح اتاوای امروزی نیست. مدتهاست که نگران آنچه به نظر می رسد وخامت اتاوا به عنوان یک شهر قابل زندگی است. زیرساخت های در حال فروپاشی و البته هرج و مرج در سیستم ترانزیت وجود دارد. من از “ذهنیت روستایی” در میان برخی از سیاستمداران محلی به قیمت اتاوا به عنوان پایتخت ملی ناامید هستم. ما دهه‌ها بحث‌های بی‌پایانی در مورد اینکه با Sparks Street، Bank Street، Lansdowne، LeBreton Flats چه کنیم، داشته‌ایم – و این فهرست همچنان ادامه دارد. بازار ByWard زمانی یکی از مقصدهای دیدنی بود. متأسفانه با توجه به جنایت و خشونت تصادفی، به ویژه در شب به محلی برای اجتناب تبدیل شده است.

با این حال، ناهمواری زندگی سیاسی ما به طور کلی، و به طور خاص در اتاوا، در نهایت همه چیز را برای من حل کرد. آنچه امروز به عنوان «پوپولیسم» شناخته می‌شود، اغلب به کمترین مخرج مشترک علاقه دارد. بحث در مورد عقاید به توهین و رفتارهای کارتونی تبدیل شده است و در عین حال سعی در فریاد زدن نظرات مخالف و شیطان جلوه دادن مخالفان سیاسی خود دارد. زمانی من صادقانه دوره سوال را در مجلس عوام دنبال می کردم. سال‌هاست که این کار را انجام نداده‌ام چون غیرقابل تماشا شد. سپس، البته، اوباشی بودند که در فوریه 2022 مرکز شهر اتاوا را فلج کردند، زشتی که نه تنها شهر بلکه کل کشور را لکه دار کرد.

تبلیغات 4

محتوای مقاله

من واقعا معتقدم این ما نیستیم. اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما بخشی از شواهد من مبتنی بر تدفین است.

در تاریخ اخیر، ما شاهد مرگ رهبران سیاسی بوده‌ایم که مرگ آنها موجب تحسین و احساسات عمومی شده است: پیر الیوت ترودو (2000). جان ترنر (2020)؛ اد برودبنت (2024)؛ و برایان مولرونی (2024). رهبران مختلف، احزاب مختلف. اینکه عبور آنها با چنین احترامی مشخص شده است را نمی توان به سادگی با جانبداری توضیح داد. در واقع دور از آن

در عوض، به رسمیت شناختن و حتی اشتیاق برای زمانی که به نظر می رسد جبران ناپذیر از دست رفته است را نشان می دهد. زمانی که زندگی عمومی فراخوانی بالاتر بود. دوران جاه طلبی های بزرگ در زندگی ملی ما. زمانی که رهبران سیاسی می‌توانستند بدون اینکه ناخوشایند باشند، اختلاف نظر داشته باشند، و حزب‌گرایی به معنای فقدان مدنیت نبود.

دلم برای این اتاوا تنگ شده

مایکل کاچوروفسکی یک کارمند دولتی بازنشسته فدرال است. اکنون در ولفویل، نوا اسکوشیا زندگی می کند.

توسط ویراستاران توصیه شده است

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید