بیش از 200 نفر گرد هم آمدند تا جشن تماشای المپیک در خلیج نروژ، جولی بروسو، شناگر تیم کانادا را تشویق کنند. و همه درباره او داستانی داشتند.
محتوای مقاله
NORWAY BAY، Que.- چهارشنبه شب، ویلف بروسو در اتاق نشیمن کلبهاش در خلیج نروژ بود و مشغول چسباندن چوبهای دستساز جامبو (فکر کنید آبنبات چوبی، اما بزرگتر) پشت عکسهای بریدهشده صورت نوهاش جولی بود.
در همین حال، دخترش کریستین بروسو – عمه جولی – در حال بررسی لیست لوازم، خریده و هنوز مورد نیاز، برای جشن تماشای المپیک در روز پنجشنبه بود، در حالی که خانواده، دوستان و ساکنان اطراف آماده بودند تا بعد از ظهر پنجشنبه برای تشویق جولی و شنای کاناداییاش جمع شوند هم تیمی ها در فینال امدادی 4 در 200 متر زنان در پاریس.
تبلیغات 2
محتوای مقاله
درست است، تیم باید در گرمای صبح به خوبی عمل میکرد تا حتی برای دور مدال جواز کسب کند و هیچ تضمینی وجود نداشت که جولی، فقط 18 ساله و تازه وارد دبیرستان نپئان شده بود، حتی در مسابقه شرکت کند. اما عصر پر از امید و امکان بود. چگونه می تواند غیر از این باشد؟
دویست هات داگ آن را بررسی کنید.
هفتاد شیرینی شکری به شکل برگ افرا. آن را بررسی کنید.
گجت برای 50 پیتزا. آن را بررسی کنید.
ده حلقه هولاهوپ با نوار چسب سیاه، قرمز، سبز، زرد و آبی پیچیده شده است. آن را بررسی کنید.
کیک های کوچک تزئین شده با پرچم های کانادا و حلقه های المپیک اسمارتیز. آن را بررسی کنید.
صدها خالکوبی موقت، لیوانهای پلاستیکی شراب با قاب طلایی، مدالهای طلای فروشگاه دلار، پاپ، آب میوه، چیپس، آبجو، شراب، یخ، هندوانه، کلاههای تم کانادایی، بنرها، بادکنکها، استریمر. چک کن چک کن
صبح پنجشنبه، منظرهسازانی که به چمنهای کلبه لیندا دنت (که عمه خاله جولی لیندا است) رسیدگی میکردند، جایی که قرار بود مهمانی تماشا برگزار شود، زود به آنجا آمدند تا همه چیز را به بهترین شکل برسانند. جاش بیردزلی، دوست خانوادگی و تکنسین از نزدیکی چاویل، آمد تا یک صفحه نمایش و پروژکتور در فضای باز نصب کند. خانواده و همسایگان باربیکیو، صندلیهای استراحت، چادر و کولر عرضه میکردند. تابلویی بریستول به صندلی روی اسکله چسبانده شده بود و همه و همه را به مهمانی دعوت می کرد.
تبلیغات 3
محتوای مقاله
همه چیز در حال جمع شدن بود، و با نزدیک شدن به مسابقه ساعت 4 بعدازظهر، جامعه نیز به همین ترتیب بود: بیش از 200 نفر، برخی با علائم. تقریباً به عنوان یک فکر بعدی، برایان هاک، که کباب هات داگ را اداره می کرد، یک شیشه کمک مالی برای جمع آوری پول برای انجمن جامعه خلیج نروژی راه اندازی کرد، که فعالیت های تفریحی و اجتماعی را ترویج می کند. (در زمان پایان مسابقه، بیش از 900 دلار در جلف بود.)
دوروتی کاولی گفت: “من فکر می کنم همه در خلیج نروژی اینجا هستند.” “این هیجان انگیز است. این اولین رویداد جهانی در تاریخ خلیج نروژی است.”
علیرغم این واقعیت که جولی و خانوادهاش در اتاوا، خلیج نروژی زندگی میکنند، حدود یک ساعت رانندگی از اتاوا در سمت رودخانه کبک در نزدیکی Chauveville، مکان طبیعی برای این مهمانی تماشایی بود. این یک جامعه فشرده است که در آن چندین نسل از خانواده ها فرزندان خود را بزرگ کرده اند. همه همه و کارشان را می شناسند. جولی مانند بسیاری از کلبهنشینهای جوان، شنا را در اینجا یاد گرفت، هم در اسکله و هم در ساحل کوچک کلبه عمه لیندا، تقریباً در همان زمانی که او راه رفتن را یاد میگرفت.
آلن هیل که کلبه اش مانند بچه گربه ای در گوشه دنت است، روز به روز، تابستان به تابستان، صحنه آشنا را به یاد می آورد، جولی و خواهرانش مریل و ابی که از حصار عمه بزرگ لیندا بالا می روند تا به ساحل بروند. آنها شبیه غازهایی بودند که به آب می روند.
تبلیغات 4
محتوای مقاله
اکثر مردم در اینجا حداقل یک داستان جولی برای گفتن دارند و بیشتر آنها شامل شنا هستند. کریس کنت، 57 ساله، به یکی از آشنایان خود درباره مسابقات شنای شنای ساحلی نروژی گفت که هر سال در آخر هفته طولانی اوت برگزار می شود.
یکی از مسابقات شنای طولانی است – حدود 1.2 کیلومتر – که در آن بزرگسالان که قرار است شناگران قوی تری باشند، حدود دو دقیقه جلوتر از جوانان شروع می کنند تا دو گروه با هم مخلوط نشوند. کنت سالها پیش در مسابقهای که سالها پیش میرفت، هدایت میکرد که «اژدر کیل واتر» از کنارش گذشت. البته جولی بود که آن موقع فقط نه یا ده سال داشت. جولی به خاطر میآورد که علیرغم دو دقیقه ضعف در شروع، مسابقه را هشت دقیقه جلوتر از او به پایان رساند.
نسخه های زیادی از این داستان وجود دارد. با این حال، کارلی الکساندر، که با او در سطح پاترول تازه کار شنا می کند، پنجشنبه به یاد می آورد که جولی، در حالی که رقابت شدیدی داشت، هرگز لاف نمی زد.
الکساندر به شوخی گفت: “اما اگر او برای مسابقات رگاتا برگردد، نمی تواند شرکت کند.”
در همین حال، هنگامی که هشت تیم امیدوار در کنار استخر در پاریس ظاهر شدند تا برای فینال آماده شوند – والدین و خواهران و برادران جولی برای تماشای حضور در آنجا بودند – شعار تشویق کننده “برو جولی، برو!”
تبلیغات 5
محتوای مقاله
یک درام کوتاه در مهمانی رخ داد که درست چند دقیقه قبل از شروع مسابقه، شخصی به طور تصادفی پروژکتور را خاموش کرد و صفحه نمایش خالی شد. خوشبختانه مشکل قبل از نصب بلوک های استارت توسط شناگران برطرف شد.
سپس برای هشت دقیقه بعدی تماشاگران کلبه تماشا میکردند، بسیاری فریاد تشویق میکردند، دیگران فقط نوشیدنیها و امیدهایشان را در چنگ میکشیدند. چند نفر دور تلفنهای همراه جمع شدهاند تا نمای نزدیکتر و واضحتری نسبت به صفحه نمایش بیرونی داشته باشند.
با قضاوت در مورد مسابقه فقط از روی چهره آنها، همانطور که من انجام دادم، می توانید ببینید که اوضاع چگونه پیش می رود. شور و شوق اولیه تا حدودی کاهش یافت، زیرا کانادا شروعی آهسته داشت، اما زمانی که سامر مکاینتاش، سومین شنا، فاصله را کاهش داد. بسیاری از چهره ها پاک شدند.
اما زمانی که جولی، که تیم را لنگر انداخت، در آب فرو رفت، سه تیمی که در نهایت به سکو رسیدند – استرالیا، ایالات متحده و چین – تقریباً تصمیم گرفتند. بدون معجزه ای که هرگز اتفاق نیفتاد، هدف جولی در آن مرحله کسب مقام چهارم برای کانادا بود، که او مصمم بود. تماشاگرانی که اکنون تماشا می کنند، به سادگی پایان قوی را تشویق کردند.
تبلیغات 6
محتوای مقاله
ویلف گریان سپس از همه کسانی که به مهمانی تماشا آمده اند تشکر می کند. او قول داد: «جولی چهار سال دیگر همه چیز را مشخص خواهد کرد» و امیدهای از بین رفته مدال با امیدهای جدید جایگزین شدند.
او به من گفت: “من به او افتخار می کنم.” او به الاغش لگد می زد. او قرار نبود تسلیم شود.
“او هرگز تسلیم نمی شود.”
ساعاتی بعد، زمانی که خورشید شروع به غروب کرد، تنها چند نفر در کلبه خلیج نروژ باقی ماندند. برایم جالب بود که باید صدها مهمانی از این قبیل در خانهها، مدارس، بارها و، بله، کلبهها در سرتاسر کشور برگزار شود، زیرا دوستان، خانوادهها، همکاران و دیگران گرد هم میآیند تا بیش از 300 ورزشکار کانادایی را که در این مسابقات شرکت میکنند جشن بگیرند و تشویق کنند. المپیک.
اگر جشن تماشای خلیج نروژ معیاری بود، آنها روحیه مشترکی دارند که المپیک همیشه قرار بود تجسم آن باشد. در حالی که خود بازیها گاهی اوقات میتوانند با دوپینگ، بازیهای مخرب و سیاستهای پشت صحنه آلوده شوند، مهمانیهای تماشاچی هرگز رفاقت و همبستگی را از دست نمیدهند.
و امید هرگز نمی میرد من گمان می کنم که در سال 2028 یک مهمانی دیگر برای تماشای ناوچه نروژی برگزار شود.
توسط ویراستاران توصیه شده است
-
چرا آب های کم عمق منجر به شنای آهسته در استخر المپیک پاریس می شود؟
-
شرکت در شنا در المپیک چه حسی دارد
محتوای مقاله